دخترک خندهی زیبایی کرد ناگهان پدر پیر رسید با نگاهی غضبآلوده به سیب سیب دندانزده افتاد به خاک میوهی عشق مرا داد به باد پسرک پا به فرار با نگاهی تلخ دخترک رفت کنار تا زِ آن روز به بعد میوههای من این درخت دور افتاده زِ یاد بی هیچ نگاهی بیافتند به خاک و من خشکیده به هر باد رسم پِیِ این عشق بپرسم بلند که چه میشد چشم پسر شاخههایم را نمیکرد نگاه
نظرات شما عزیزان:
لوکس پیک
ساعت20:37---24 مرداد 1393
سیب 4...لایک برای این شعر نوی زیبا...
:: موضوعات مرتبط:
مطلب ،
،
|