به يكتايي ، قسم يكتاست عباس به مردي شهره دنياست عباس اگر چه زاده امالبنين است وليكن مادرش زهراست عباس
---------------------------
اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو از بس که سوختم جگرم آب شد حسین
نظرات شما عزیزان:
ĢỢ₥₦ΆṁḆǾỴ ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت20:59---9 آبان 1393
ایستاده ام….
تنها….
پشت میله های خاطرات دیروز
این جا ….
انگشت هایم را می شمارم
یک.
دو..
سه…
ودست های تو در هم فرو رفته اند
تو ….
غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی
که مهربانی ات را ثابت کنی
ولی….
ولی نفهمیدی که من
آن سوی خیابان
انتظارت را می کشم
تو بی وقفه فریاد کشیدی…
ومن ….
دیگر آزارت نمی دهم
زین پس….
قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم
مطمئن باش…
هنوز هم قافیه را به چشمان تو
می بازم.…
مطمئن باش! پاسخ:اگر روزي عاشق شدي قصه ات را براي هيچكس بازگو نكن . اين روزها
چشم حسودها به دود اسپند عادت كرده است.
:: موضوعات مرتبط:
مطلب ،
،
|