خلاصه:تو این دنیا هرکس آرزویی داره… همه یه وابستگی دارنو به امید رسیدن به آرزوهاشون زنده ان… ولی من… بدون آرزوهام زندگی کردم… تو سن 17 سالگی عاشق شدم… حاضر بودم واسه عشقم جونمو بدم… ولی مشکل اینجا بود که نتونستم به بقیه بگم که عاشقم… عشقمو پنهان کردمو همین خجالت باعث شد مسیر زندگیم عوض شه…این داستان زندگی منه… این داستان عشق منه… داستان سرنوشتی که خودم خواستم تغییر کنه…
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گمشده و آدرس dar-aghosh-bad.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.